پرواز شامگاهی درناها

تنها آن کس که کارد می کشد اسحاق را بدست می آورد.

پرواز شامگاهی درناها

تنها آن کس که کارد می کشد اسحاق را بدست می آورد.

ستاره آبی

هر آنچه اراده توست جاری شود....



به جای "تو" هرچیزی که دوست داشتید بذارید! خدا، قدرت درون، طبیعت، تقدیر....اصلا چه فرقی میکنه!

نظرات 8 + ارسال نظر
مهدی هومن چهارشنبه 9 بهمن 1387 ساعت 10:17 ق.ظ http://www.shereparsi.persianblog.ir

زندگی رو به تقدیر سپردی . درست مثل من .
ممنون که بهم سر زدی . واقعاً سرگشته ام

بامداد چهارشنبه 9 بهمن 1387 ساعت 06:22 ب.ظ http://farsivfair.com

درود دامون خانوم . خوب هستید ؟ مدتهاست که تویه سایت جناب مدرسی کامنتی نمی گذارید البته مطمئن هستم که جناب مدرسی از احوال شما مطلع هستند . به هر حال خیلی دلمون براتون تنگ شده . چه خبر از آقای هوانورد . با ایشون هم خیلی وقته که تماسی نگرفته ام البته به خاطر کم رویی و گرنه ایشون بسیار افتاده و دوست داشتنی هستند . نوشته های شما تهی ار یک حس خوبه . منظورم اینه که هیچ حس خوبی رو منتقل نمی کنه حالا این حس خوب برای هر کس تعریفی دارد . به امید روزی که با قلم خود زیباترین و آرام بخش ترین احساسات رو منتقل کنید . این مدت تویه زندگیم اتفاقات عجیبی افتاده از اون اتفاقایی که بعدش می گین چی فکر می کردم و چی شد ؟ . اما من ایستاده ام بر اهدافم تا لحظه غلبه بر تحقیرهای بی فرهنگان مقتدر .

امیدوارم که شما رو روزی در شیراز شاد و سرزنده در کنار جناب هوانورد ببینم .

بدرود

ممنونم نظر لطف شماست که من رو فراموش نکردید
آقای مدرسی هم حتما سرشون شلوغه این روزها. من همیشه به یادشون هستم و همیشه ممنون و قدردانشون هستم بابت محبت بی شائبه ای که بهم داشتند.
نوشته ها همیشه حسهای نویسنده شون رو منتقل میکنند.اما...این نیز بگذرد!!
با این چی فکر میکردم چی شد شما کاملا موافقم. امیدوارم همیشه همین طور مصمم و با اراده باشید دوست خوب من
بازم ممنونم.

خاطره پنج‌شنبه 10 بهمن 1387 ساعت 12:46 ق.ظ http://khaterehkh.blogsky.com

آره
خوبیییییییییییی

دختر بهار پنج‌شنبه 10 بهمن 1387 ساعت 01:25 ق.ظ

ستاره آبی برای من خیلی معنا داره!
فکر می کنی ستاره آبیه تو همون ستاره آبی من باشه؟

برات آرزوهای خوب دارم دوستم

دختر بهار پنج‌شنبه 10 بهمن 1387 ساعت 05:00 ب.ظ

پس تو هم باهاش دوست شدی٬ این دوست آبی خیلی مهربونه...ستاره آبی! Always with u ! چقدر برام جالب و دوست داشتنیه اینهمه شباهت در ترجمه احساسات به کلمات!

فریده جمعه 11 بهمن 1387 ساعت 04:07 ب.ظ

سلام عزیزم.حیف شد تهران نیستی به هر حال من تعارف نمیکنم اگر کمکی از دستم بربیاد میکنم.نوشته هات خیلی غمگین شده!در مورد اقای مدرسی هم چرا خودت رو ناراحت میکنی؟اگر تصمیمت رو عوض کردی و تصمیم تازه ای گرفتی که بهتره یا حداقل بهش اعتقاد داری که نباید خجالت بکشی یا ناراحت بشی.کسی تو دنیا نیست که تغییر عقیده نداده باشه.درباره وبلاگ سابقم دو سالی هست جمع شده.راستش غیر از این هم انتظاری نداشتم!شر شده بود.ولی خب عوضش باعث خیر هم شد.امیدوارم مال تو فقط باعث خیر باشه!

ممنون لطف داری
بخث خجالت کشیدن و این حرفها نیست. مشکل اینجاست که فعلا هیچ تصمیم قطعی نگرفتم و در این شرایط ترجیح میدهم زیاد مزاحم ایشان نشم.
متاسف شدم که جمع شده وبلاگت. یکی دیگه درست کن. دنیا که آخر نشده! :)

حسرت پرواز چهارشنبه 16 بهمن 1387 ساعت 01:01 ب.ظ

سلام عزیزم
خوبی؟
خیلی وقت بود نبودم حالا برای آخرین بار به روز کردم
با عشق و نفرت
خوشحال میشم بهم سر بزنی...
منتظرتم
شاد باشی..

مهدی هومن پنج‌شنبه 17 بهمن 1387 ساعت 07:25 ب.ظ http://www.shereparsi.persianblog.ir

سلام دوست عزیزم
ممنون از آرزویی که کردی برام . می دونم که تولدت امسال رنگ غم داشت . برات آرزوی سلامتی می کنم و همینطور زنده دلی که مطمنم تو داری . جالبه لحطه تولد تو هم برف می باریده پس باید مثل من عاشق برف و برف بازی باشی .
امیدوارم دلت همیشه سبز باشه و روحت غرق محبت و به بهترین آرزوهات برسی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد