پرواز شامگاهی درناها

تنها آن کس که کارد می کشد اسحاق را بدست می آورد.

پرواز شامگاهی درناها

تنها آن کس که کارد می کشد اسحاق را بدست می آورد.

تنت

حجم است این

بدیهی ترین فریاد ماده

که زیر سایه ی کرخت شب

در نگاه تاریک من

تعبیر نمی شود

و تن تو

آه آه

با آن مجاری تنگش

و دهانی بسته

که زبانی آغاز شود

و هر عروج من آهیست

و هر هبوط من آه

شیارواره تنگ تنت


اروتیکه

میدونم

شاعرش هم می دونست و زیرش نوشته بود: لحن اروتیک هم گاهی لذت بخش میشه به هر حال!

منم همین رو میگم اینبار...

نظرات 6 + ارسال نظر
خاطره دوشنبه 4 آبان 1388 ساعت 08:04 ق.ظ http://khaterehkh.blogsky.com

یعنی چی! اروتیک؟

فریده دوشنبه 4 آبان 1388 ساعت 08:00 ب.ظ

چند وقته یک چیزی میخواهم بگم یادم میره الان تا یادمه میگم.
روز دختر مبارک!
ایشالا سال بعد روز زن و بعدش روز مادر و....را تبریک میگم!!

مرسی عزیزم
لطف داری
نمی خوام ناامیدت کنم اما به این روزها اعتقاد چندانی ندارم!!:(
مخصوصا از نوع مذهبیش
در جامعه ای که دختر هویت مستقل و پذیرفته شده ای نداره به طوری که در تصمیم گیریهاش برای خودش دستش کاملا بسته است و اسیر خانواده و جامعه و عرف و شرع و آبرو و شرم و...جشن گرفتن یک روز به اسم روز دختر واقعا خنده دار به نظر میرسه!!
و همچنین روز زن و مادر!
اما بازم مرسی که به یادم بودی
راستی ادت کردم تو مسنجر

مهدی هومن سه‌شنبه 5 آبان 1388 ساعت 01:14 ب.ظ http://www.shereparsi.persianblog.ir

سلام ممنون دامون عزیز که بهم سر زدی . آره مسافرت خوبه به خصوص برای من که ماههای بدی رو گذرونده بودم . ولی به قول تو مسافرت جای خوبی برای خلق اشعار خوبه . من که خیلی لذت بردم .
در مورد این شعر می خواستم مطلبی بنویسم اما دیدم خودت نوشتی . این هنر شاعر شعر رو نشون میده که میتونه این شعر رو خلق کنه

مهدی هومن سه‌شنبه 5 آبان 1388 ساعت 01:17 ب.ظ http://www.shereparsi.persianblog.ir

یه زمانی در آیینهای قدیمی روابط زن و مرد کار الهی تلقی می شد و هر کس این کار رو می کرد به الوهیت می رسید . حتماً خودت با مطالعه بالایی که داری می دونی . حالا تقریباً چند قرن میشه که این کار رو ادیان نوین بد و .... می دونن . کسی چه می دونه چند صد سال دیگه چه اتفاقی بیافته

فریده سه‌شنبه 5 آبان 1388 ساعت 01:22 ب.ظ

میدونم من خودمم اعتقادی ندارم اما چه میشه کرد تمام مناسبتهای جامعه ما رو مذهبی کرده اند اگه بخواهیم بیخیال بشیم باید روز مادر و پدر و همه را بیخیال بشیم!
بعلاوه یک همچین روزایی بهت یاداوری میکنه هنوز خیلی مونده تا پیری!

مهدی هومن سه‌شنبه 5 آبان 1388 ساعت 07:22 ب.ظ http://www.shereparsi.persianblog.ir

آره این روز از طرف سازمان ملل برای بزرگداشت کوروش که منشور حقوق بشر رو نوشت نام گذاری شده . البته در تمام دنیا بجز ایران . آخه ما با همه دنیا فرق داریم .
اما در مورد شعر می تونم بگم تو اشعاری که توی وبلاگت دیدم اعم از اونهایی که خودت نوشته بودی یا اثر نویسنده ای بوده متوجه شدم که علاقه به شعرهای متفاوت داری و همین شعرهایی که انتخاب می کنی رو جذاب می کنه . متاسفانه شعرهای الان که خودت می بینی همه به یه نحوی کپی برداری از هم می شن و حتی خود منم دچار این کپی برداری از اشعار دیگه می شم . یکی از دلایلش اقتضای زمان هست . به همین دلیل خلق اثر کم شده .
تو این رودخونه که همه چیز رو مقابل خودش از بین می بره شاعری که متفاوت و خلاف جهت آب شعر میگه جای تحسین داره و خواننده ای که دوست داره اشعار متفاوت بخونه هر چند نمی دونم این شاعر با این شعری که گفته الان در قید حیات هست یا نه ! . شاید اگه من بودم یه بند دیگه به شعر اضافه می کردم در توصیف ( این ممکنه یکی از ایرادای منم باشه چون زیاد اهل توصیف کردن هستم و توی شعر شاعر زیاد نباید همه چیز رو آماده در اختیار خواننده قرار بده ولی چیکار کنم اعتراف می کنم این ایراد توی خونمه و دوست دارم همه چیز رو توضیح بدم ). البته باید قبل از نظر دادن بدونیم حالت روحی شاعر در اون شرایط چی بوده چون یه نفر که نظر میده هر چقدر هم که منتقد خوبی باشه باز نمی تونه اون لحظه شاعر رو درک کنه . ولی از نظر چهارچوب ، شعر درستیه و خوب
ببخشید از این همه شرح

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد