پرواز شامگاهی درناها

تنها آن کس که کارد می کشد اسحاق را بدست می آورد.

پرواز شامگاهی درناها

تنها آن کس که کارد می کشد اسحاق را بدست می آورد.

روز حافظ

فلک به مردم نادان دهد زمام مراد

                             تو اهل فضلی و دانش همین گناهت بس

 

روز حافظ مبارک

 

کابوس

فکر میکنین دردناکترین اتفاقی که ممکنه برای یه نفر پیش بیاد چیه؟

ورشکستگی؟

بیماری؟

از دست دادن یکی از عزیزان؟

مرگ؟

خوب همه اینها خیلی دردناکند

اما به نظر من یه مساله ظریف زیر همه این اتفاقهای بد وجود داره که دردناکترین چیزیه که میتونه اتفاق بیفته!!!

و اون غافلگیری در مقابل حادثه و عدم توانایی در تظاهر به این مبتلا شدن به این دردهاست.

خیلی رسمی شد نه؟

صاف و ساده

تصور کنید یکی رو دوست دارید

عشقتونه

همه زندگیتونه

همه حال و آیندتونه

اما مثل یه جواهر یا یه نقشه گنچ پنهانش کردید

کسی از وجودش خبر نداره

کسی از هستیش آگاه نیست

برنامه ریزی کردین که در یه فرصت مناسب وجودش رو توی زندگیتون به همه اعلام کنید

اما زمان جلوتر از شما حرکت میکنه

و یه روز ناگهان بدون هیچ اخطار قبلی از دستش میدید

گم میشه

بدون اینکه برا آخرین بار ببوسینش

بدون اینکه برا آخرین بار بهش بگین که دوسش دارین

بدون خداحافظی

شما از دستش دادین

برای همیشه

میخوایین چی کار کنید؟

گریه کنید؟

شیون کنید؟

به زمین و زمان بد بگید؟

به همه بگین چه جواهری رو از دست دادین تا مردم هم باهاتون همدردی کنن؟

متاسفم!

اما این غیر ممنکه

تخفیف درد از راه خالی کردن خودتون با گریه و شیون غیر ممکنه

تخفیف درد از راه شریک شدنش با دیگران غیر ممنکه

تخفیف درد عملا غیر ممکنه

گیج کنندست نه؟

و به نظر من این دردناکترین حادثه ایه که در زندگیه هر شخصی میتونه اتفاق بیفته

 

این روزها چه قدر این کابوس داره آزارم میده!!!

 

 

 

 

 

اولین کلاس

من امروز اولین کلاسم تو دانشگاه رو شروع کردم!!

اولین کلاس!!

فقط با دو تا فرق اساسی با کلاسای دیگم

1-      اولین کلاسم از ترم 7 شروع شد

2-      موقعیتم تو کلاس دقیقا 180 درجه نسبت به قبلا ها عوض شده بود!!! دقیقا 180 درجه!!!

 

حالا اگه راس میگین پیدا کنین پرتغال فروش را!!

 

اینم چند تا عکس باحال محصول مشترک دامون و یاشار

کاملا کاملا بدون شرح!

اولیش

 

 دومیش

 

و سومیش

 

مسافرت۲

غیبت اینبار شد بیشتر از ۱۰ روز!!!

کم کم دارم رکورد میشکنم!!

راستش نه حوصله آپ کردن داشتم. نه وقتشو!!

همونطوری که قول داده بودم عکسهای مسافرت رامسر رو گذاشتم

فقط یه خورده توضیح لازم دارن!

عکس شماره ۱:

تالار چینی خانه آرامگاه شیخ صفی الدین اردبیلی. جای ظرفها رو که توی پست قبلی نوشته بودم می تونین اینجا ببینین.

http://i6.tinypic.com/4mshqid.jpg

عکس شماره ۲:

رامسر. از داخل شهر یه راه فرعی می رفت سمت کوههای اطراف شهر که کلی ویلاهای رنگ وارنگ روش ساخته بودند. اینجا می تونین یه نمای کلی ازشون ببینین. اون ساختمانی که دورش دایره صورتی کشیدم یه برج ۱۸-۱۹ طبقه است به اسم برج آرامش!! که به کل منطقه اشراف داره.

http://i4.tinypic.com/4z0xim9.jpg

عکس شماره۳:

اینم یه شاهکار از جنگلداری استان اردبیل (جنگلهای فندق لو)!!!

کاملا  بدون شرح

http://i2.tinypic.com/4z010u1.jpg

خوب عکسها رو ببینین و گذشته رو با حال مقایسه کنین. بقعه شیخ صفی الدین و شاهکارهای معماری در کوهستانهای مازندران. بهتره من هیچی نگم. خودتون ببینین و قضاوت کنین. فقط من همیشه فکر میکنم که آینده در مورد ما چطور می خواد قضاوت کنه!!!!!

همین